جدول جو
جدول جو

معنی جغ زئن - جستجوی لغت در جدول جو

جغ زئن
داد زدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جر زدن
تصویر جر زدن
انکار کردن و زیر پا گذاشتن مقررات در بازی
کنایه از از دادن تاوان خودداری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جا زدن
تصویر جا زدن
کنایه از منصرف شدن، تسلیم شدن
فروختن یا دادن جنس بنجل و نامرغوب به جای جنس خوب
قرار دادن قطعه ای در جای اصلی خود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جز زدن
تصویر جز زدن
کنایه از سوختن و جزجز کردن چیزی در روی آتش
از سوز دل ناله و زاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جا زدن
تصویر جا زدن
جنس بدلی را بجای اصلی فروختن بچالاکی و زرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جر زدن
تصویر جر زدن
انکار قرارداد، نکول پس از قبول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جز زدن
تصویر جز زدن
به زاری و التماس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
صدای نازک و بلند بر آوردن فریاد کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بهانه جویی کردن، غرغر کردن، توضیح این لغت اصلا در مورد بهانه گیری کودکان و سر و صدا کردن آنان بکار میرود اما آنرا بر سبیل توسع در مورد بهانه جویی زنان ومردان بزرگ سال و اظهار نارضایی از طرف آنها نیز استعمال میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جر زدن
تصویر جر زدن
((جِ. زَ دَ))
دبه درآوردن، لجبازی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جز زدن
تصویر جز زدن
((جِ. زَ دَ))
ناله و زاری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
((زَ دَ))
فریاد کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
للصّرّاخ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
Screech, Shriek, Squeal, Squealing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
crier, pousser des cris, cri strident
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فریاد کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
верещати , верещати , верещущий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
चीखना , चिल्लाना , चीखने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
چیخنا , آواز نکالنا , چیخنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
চিৎকার করা , চিৎকার করা , চিৎকার করা , চিৎকার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
kupiga kelele, kilio
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
çığlık atmak, çığlık atan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
비명 지르다 , 비명을 지르다 , 비명을 지르는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
叫ぶ , 叫び声を上げる , 叫ぶ , キーキー鳴く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
לצרוח , לצרוח , לצרוח , צווח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
menjerit, merengek
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
kreischen, schreien, quieken, quiekend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
กรีดร้อง , กรีดร้อง , ร้องเสียงแหลม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
krijsen, gillen, piepend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
визжать , визжать , визжащий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
chillar, chillido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
strillare, gridare, stridente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
gritar, guincho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
尖叫 , 尖叫的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جیغ زدن
تصویر جیغ زدن
piszczeć, piszczący
دیکشنری فارسی به لهستانی